آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

good baby

جشن دندونی آرتین

  اینم از جشن دندونی عشق ما 22 اردیبهشت جشن دندونیت بود و کلی به همه خوش گذشت  ایشا ا... قدر این مرواریدای سفیدت رو بدونی. اول مهمونی یه کم غریبی میکردی اما آخراش تو هم با همه میرقصیدی و در کل خوشت اومده بود از مراسمت.  راستی تم جشنت رو هم خودم درست کرده بودم ...
23 ارديبهشت 1392

اولین مروارید آرتین در اومد...

امروز یعنی دهم اردیبهشت من و بابایی داشتیم باهم حرف میزدیم و تو هم داشتی با دست بابایی بازی میکردی که یهو دیدم بابا گفت آآآآآآآآخخخخخخ گفتم چیه چی شد ؟ گفت گازززززم گرفت بعد نگاه کرد دید لثت شکاف ریز خورده و یه تیکه از مرواریدت زده بیرون انقد من و بابا ذووووووق کردیییییم مرواریدت مبارک باشه مامان بهترین کادوی روز مادرو بهم دادی امروز جوجه کوچولوی مهربون ,آخه امسال اولین روز مادره برای من البته پارسال هم بودی اما توی دللللم امسال خیلی بهتره ...
10 ارديبهشت 1392

هفت ماهگی آرتین

مثل برق و باد داره میگذره روزا , پسرم الان هفت ماهه که پیش ما هستی و هیچ لذتی بالاتر از بودن تو با ما نیست و نخواهد بود.انقد به بودنت عادت کردمممممممم که یه ثانیه دوریتم نمیتونم تحمل کنم.وای بابایی که تورو می پرسته دیگه. حالا میخوام برات بگم که چه چیزایی یاد گرفتی عشق من نی نای نای رو برات میخونم میرقصی برام یه چیزی رو ازت میگیرم قهر میکنی پاهاتو میکوبونی رو زمین و گریه میکنی من میگم آرتین بگو دد تو هم میگی دد دد دد و اینکه خیلی قلقلکی هستی و قهقه میخندی وقتی زیر بغلاتو پودر میزنم خلاصه روز به روز داری بانمک تر میشی و منم هر روز خدارو شکر میکنم که ما تورو داریم. ...
10 ارديبهشت 1392

شش ماهگی آرتین

  اینم گل پسر شش ماهه ی من... توی شش ماهگی آرتین رو بردیم مسافرت و کلی بهمون خوش گذشت . این ماه بس که شیطونی کردی فقط 200 گرم وزن گرفتی راستییییییی همش میگی اددد دد   ...
27 فروردين 1392

یادش بخیر

سال 1391 هم گذشت مامانی پارسال این موقع توی دل مامان بودی الان ماشا... 6 ماهته ... الان توی سایت سیسمونی بودم یهو عکسای اتاق تورو دیدم یاد خاطره های خوبم افتادم .آخه سال 91 بیشتر توی اتاق تو یا در حال چیندن سیسمونی بودیم با بابایی یا میرفتیم تو اتاقت میشستیم و میگفتیم پس پسرمون کی میاد ... http://sismuni.niniweblog.com/post156.php     ...
30 اسفند 1391

اولین غذای آرتین

فدات شم که از این ماه غذا میخوری دیگه...البته غذاهای شما شامل فرنی , حریره بادام و سرلاک برنج هستش. میان وعده های شما هم آب میوه (سیب,هویچ,هندوانه)هستش. چونکه شیر کم میخوری خدا کنه غذا خوب بخوری .فعلا که از فرنی خوشت اومده البته این رو هم بگم که صد بار داستان حسنی نگو بلا بگو رو برات میخونم تا غذات رو تمام بکنی آخه اگه در حال گریه کردنم باشی و من برات حسنی رو بخونم سریعآ آروم میشی... ...
15 اسفند 1391

5 ماهگی آقا کوچولوی ما

  آرتین خان ما ٥ ماهش تمام شد و رفت توی ماه ٦. سال پیش این موقع دو ماه بود که توی دلم بودی... راستی آرتین انقدرررر بابایی رو دوست داری نمی دونی که چه دست و پایی میزنی برای بابا و براش میخندی...آخه بابایی خیلی مهربونه دیگه غلت زدنت کامل شده و همش میخوای غلت بزنی و اطرافت رو با دقت نگاه میکنی. آرتین دیگه مامانی خیلی بهت وابسته شده وقتی که برای خرید میرم بیرون و برمیگردم انگار یه سال ازت دور بودم. قربونت برم که با اومدنت به این دنیا قشنگترین مقام دنیا یعنی مادر بودن رو به من دادی .خدا کنه بتونم مامانه خوبی برات باشم.   ...
15 اسفند 1391

چهار ماهگی آرتین

  آرتین جونم چهار ماهه اومدی پیش من و بابایی و به زندگیمون روح بخشیدی ... کارای جالبی که یاد گرفتی.. غلت زدن ..خجالت کشیدن و اینکه شیشه شیرتو تقریبآ خودت میگیری... راستی...شب ها تا ساعت دو بازی میکنی بعدش دیگه خسته میشی میخوابی و شیر به سختی میخوری آخه خیلی شیطونی...   ...
18 بهمن 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به good baby می باشد